دل نوشته های گُل گُلی

روزانه های زندگی من

دل نوشته های گُل گُلی

روزانه های زندگی من

شده تا حالا با کسی برخورد کنید که به دلتون بشینه؟

- شده تا حالا با کسی برخورد کنید که به دلتون بشینه؟

+ آره! ولی به دلشون ننشستم!

- یعنی چی؟

+ یعنی یه نفر قبلا به دلشون نشسته بود. گاهی آدم دلش می خواد با یه نفر دو کلمه حرف بزنه

- خب!

+ اون وقت اگر اون نخواد دوکلمه حرف اینو بشنوه چی میشه؟

- خب میره سراغ یه نفر دیگه...

+ اگه نشد؟

- اون قدر میگرده تا پیدا کنه!

+ راه های دیگه هم هست...

-مثلا؟

+ مثلا از خودش میپرسه :

من چرا باید یه نفر احتیاج داشته باشم که باهاش دو کلمه حرف بزنم...

اصلا خودم با خودم میتونم بیشتر از دوکلمه حرف بزنمُ حرفای خودمُ راحت بفهمم

اگه کسی به اینجا برسه، دیگه نه می گرده نه انتظار می کشه


*دیالوگی از فیلم #شب های_روشن ساخته فرزاد موتمن سال 1381


پ ن:یکی از دیالوگ های مورد علاقم...