سلااااام
الان داشتم فکر می کردم منم یهو میام اینجا پست میزارم بعد دیگه میییییرم تا یه عالمه وقت بعد یهو دوباره پیدام میشه.
حالا با یه شعر خوشگل اومدم که دو سه ساعت بیشتر نیست که شنیدمش ولی در عمق جانمان نفوذ کرده....
آن قدر از مقابل چشم تو رد شدم
تا عاقبت ستاره شناسی بلد شدم
منظومه ای برابر چشمم گشوده شد
آن شب که از کنار تو آرام رد شدم
گم بودم از نگاه تمام ستارگان
تا آن که با دوچشم سیاهت رصد شدم
شاید به حکم جاذبه شاید به جرم عشق
در عمق چشم های تو حبس ابد شدم
شاعر شدم همان که تو را خوب می سرود
مثل کسی که مثل خودش می شود شدم
دیدم تو را در آینه و مثل آینه
من هم دچار از تو چه پنهان حسد شدم
در حیرتم چگونه چرا در نگاه تو
دیروز خوب بودم و امروز بد شدم
از استاد محمد سلمانی
سلام خوبی تو عزیزم ؟
مگه آدرس وبلاگ جدیدم رو نداشتی گلی
ممنونم عزیزم
داشتمش به گمونم گم کردم