دل نوشته های گُل گُلی

روزانه های زندگی من

دل نوشته های گُل گُلی

روزانه های زندگی من

.....

نمیدونم  چرا  وقتی  یه روز امتحان دارمو امتحانمم خوب میدم  (جدا از خوشحالی های بعدش مخصوصا وقتی بفهمم  برای بقیه سخت بوده) وقتی میام خونه دیگه زیاد وقت برای  امتحان بعدی صرف نمیکنم انگار که اون امتحان و خوب دادم!!!!  فقط 1 روز  گذشته از قطع ارتباطم با مشاورم که برام برنامه ریزی درسی میکرد.....نمیدونم کار خوبی کردم  یا نه خودم گفتم نمیخوام برم  در موردش فکر کردم و بعدش هم با مامان در میون گذاشتم و بعد هم عملی شد احساس الانم یه جوریه یعنی هم میخوامش هم نمیخوامش  80 درصد نمیخوام20 درصد میخوام. نمیخوامش چون خودم  عیب هامو فهمیدم روش کارو یاد گرفتم  یعنی راه و چاه و فهمیدم فقط  باید یه برنامه منظم بریزم و انجامش بدم  فقط واسه همین میخوامش که به برنامش عمل میکردم  کامل نه ولی 95 % بهش عمل میکردم حالا نمیدونم چون هنوز یه برنامه خوب نریختم  وضعم خوب نیس یا .....

فهمیدم ...خودشه...باید بشینم یه برنامه خوب بنویسم  با دقت و حتما بهش عمل کنم....خدایا کمکم کن....حتما میامو نتیجش مینویسم.

امتحان

این هفته هرروز امتحان دارم جدا از پرسش های کلاسی که هر معلمی داره و اصلا به حرفای بچه ها توجه نمیکنه.... (بخدا شرمنده میکنن مارو از بس تمام حواسشون اینه ببینن ما چی میگیم.)

امسال خیلی تصمیم های مهم برای زندگیم  گرفتم  تا  حالا  هم با پشتکار انجامشون دادم بعضی موقع ها یه کوچولو فقط یکم خسته میشم اما نمیذارم.....خداییش دارم تموم تلاشمو  میکنم فقط ....ایمانم کمه هنوز در عمل به واجبات لنگ میزنم  هنوز ارادم ضعیفه و هیچ راه حلی پیدا نکردم....


توجّه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.